بعضی دردها مُسکن میخواهند. بعضی دردها درمان.
بعضی دردها مُسکن میخواهند. بعضی دردها درمان.
بعضی دردها را نمی شود کاری کرد، اما بعضی را اگر به موقع به فکر درمانش بیفتی راه درمان دارد، یا لااقل در دراز مدت درمان میشود.
* درد هم مثل هر چیز دیگری جنس های مختلفی دارد: دردهای موضعی، درد پا، درد چشم و... اما بعضی دردها فرق میکند: درد دل، درد عشق، درد...
* درد که به سراغت آمد اگر به فکر نباشی نم نم و ذره ذره تمام وجودت را تسخیر میکند و رفته رفته تمام سلولهای دلت را خاکستر میکند و انگار که خودت را باخته باشی و کلافه شده باشی ناخواسته به سراغ درمان میروی.
* اگر زود به فکر افتاده باشی، زود به فکر درد دلت افتاده باشی، اگر این کوله بار سنگین گناه چیزی از دلت باقی گذاشته باشد میتوانی سری به کتابخانه کوچک دلت بزنی. به کتابی که مدتهاست در کنج خانه ی دلت خاک خورده پناه
ببری، به مسکن هایش، به یکی از هزار نشانه و هزار آیه اش، به آیه ی از جنس آرامش "الا به ذکر الله تطمئن القلوب"[1] به آیه ی آرامش، به آرامش روزهای کودکی ات، روزهایی که قلبت زلال بود.
* یک ماه از همه چیز، از این دنیای وانفسا دل بریدن و خود را به سرچشمهی وصال رساندن، فرصت خوبیست. با همین تن و روح آلوده، با همین دل زمینی، هنوز رغبتی هست، هنوز هم میتوان بازگشت:
"توکل به خدای با عزت و مهربان کسی که تو را می بیند، آن هنگام که بپا خواسته ای"[2]
* یک ماه فرصت داری که خلوت و تنهایی و دلت را که ماههاست از دست دادهای باز گردانی. هنوز امید داری که با همان دل زیر لب هر روز هر شام زمزمه میکنی «یا علی یا عظیم یا غفور یا رحیم » هنوز امید داری که هر روز
میخوانی «ربنا افرغ علینا صبرا ....» که تا چند روز دیگر بر آستانش بایستی و کمی سرت را بالاتر بگیری و همان کتاب هزار نشانه را واسطه قرار دهی و بگوید الهی العفو الهی العفو الهی العفو . . .
[1]سوره رعد، آیه 28
[2]سوره شعرا، آیه217 و 218